ویدئوهای جعلی هوش مصنوعی در شبکه‌های اجتماعی؛ سریال خیالی که واقعیت را قورت می‌دهد

خلاصه

ویدئوهای تولیدشده با هوش مصنوعی، چهره‌های مشهور مرده را زنده می‌کنند و دهه‌های گذشته را رؤیایی تصویر می‌کنند؛ محتوایی که بیننده را سرگرم می‌کند، اما خلاقیت واقعی ندارد و پر از کلیشه و تمسخر است.

مقدمه

در فید شبکه‌های اجتماعی، ویدئوهایی با چهره‌های نوجوانِ عجیب‌الخلقه ظاهر می‌شوند که دلتنگ دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی‌اند. این کلیپ‌ها با هوش مصنوعی ساخته شده‌اند و رویاهایی مصنوعی از گذشته را القا می‌کنند.

علاقه به گذشته‌ای که وجود نداشت

بینندگان جوان، دوران قبل از تولدشان را این‌گونه می‌بینند: خیابان‌های آفتابی، ماشین‌های کلاسیک و موسیقی ملایم. هوش مصنوعی زیبایی، سفیدپوستی و بی‌نقصی را تثبیت می‌کند و استرس امروز را به گذشته منتقل می‌کند تا نوستالوژی، دلپذیرتر شود.

کلیپ‌های ساختگی از ستارگان مرده

مایکل جکسون در حال دزدیدن مرغ سرخ‌شده، استیون هاوکینگ در مسابقات xبازی‌ها و اینشتین قهرمان UFC می‌شوند. این صحنه‌ها طنز نیستند؛ تمسخر و کلیشه‌اند و آبمون ریخته‌شده‌ای از شوخی‌های سطحی شبکه‌های اجتماعی.

آقای راجرز مظهر بی‌گناهی در دام دست‌کاری

فرد راجرز، چهره مهربان کودکی آمریکایی، در ویدئوهای جعلی تبدیل به رپ‌خوان، اختاپوس مسلح یا مزاحم جنسی می‌شود. چهره‌ای که دهه‌ها نماد صمیمیت بود، اکنون اسباب شوخیِ بی‌مزه شده است.

بازی تجاری اپلیکیشن سورا

هدف اپلیکیشن سورا از انتشار این ویدئوها، تثبیت جایگاه خود در فرهنگ عامه است. ساخت محتوا به‌قدری آسان شده که چندخط تایپ، کلیپ آماده می‌دهد؛ بیننده جذب می‌شود و شرکت، کاربر وفادار می‌سازد.

سرخوردگی خلاقیت در دنیای اسلپ

با وجود این همه تولید، اثر به‌یادماندندای دیده نمی‌شود. الگوریتم‌ها از کلیشه‌ها تغذیه می‌کنند و بیننده، خسته از تکرار، به دنبال شگفتی می‌گردد. خروجی نهایی، رونویسی ماشینی از جوک‌های قدیمی است.

مرگ فرهنگ مشترک و ظهور افراط شخصی

روزی همه یک سریال را دنبال می‌کردند و حول آب‌سردکن درباره‌اش حرف می‌زدند. حالا گیت‌کeeperهای قدیم رفته‌اند و هرکس رسانه شخصی دارد؛ در این جریان، هوش مصنوعی فاقد رهبری خلاقانه، فقط کپیِ بی‌روح همان طنزهای تکراری است.

طنز بی‌زمینه برای نسل جدید

کاربران جوان، مخاطب اصلی این ویدئوها معرفی می‌شوند، اما اگر چهره تاریخی را نشناسند، دیگر جوک معنا ندارد؛ فقط تصویر ناشناسی می‌بینند که در موقعیت اشتباه قرار گرفته است.

متراکم بودن بدون ماندگاری

بازدید بالا به معنای تأثیر عمیق نیست. محتوای سرراستِ ویروسی، زود محو می‌شود و ذهن را درگیر نمی‌کند؛ فقط آمار «بازدید» را بالا می‌برد تا سرمایه‌گذاران لبخند بزنند.

چرا هنوز خبری از «محتوای خوب» نیست؟

با وجود وعده‌های فراوان، کلیپ‌های هوش مصنوعی هنوز به سطح هنری نرسیده‌اند. مخاطب منتظر اثری است که فکرش را کند، نه اینکه فقط سرگرم شود و رد شود.

افول زودرس اسباب‌بازی جدید

وقتی همه می‌سازند، زود همه چیز قدیمی می‌شود. موج فعلی محتوا به نظر می‌رسد رو به افول است و پس از آن، احتمالاً تنها چیزی که می‌ماند، پوشش خبری این دورانِ «اسلپ» خواهد بود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *