خلاصه
چگونه یک نامه شوخطبعانه در سهونیم میلیون بازدید روزانه تبدیل شد؟ بابی هندرسون تنها با اجازه دادن به دیگران برای استفاده رایگان از تصاویرش، برندی جهانی ساخت بدون بودجه تبلیغاتی.
مقدمه
اگر فکر میکنید برای دیده شدن حتما باید هزینه تبلیغات بدهید، داستان «کلیسای هیولای اسپاگتی پرنده» را بخوانید؛ سایتی که بدون برنامه قبلی، روزانه ۴۰ گیگابایت ترافیک دارد.
۱. از دل یک نامه سرگرمکننده تا پدیده اینترنتی
نامۀ طنزآمیز بابی درباره آموزش «طراحی هوشمند» در مدارس، در نیمهشب نوشته شد و بدون تبلیغ، ظرف دو هفته در boingboing معروف شد.
۲. بدون استراتژی، اما با شوق شخصی
او میگوید: «هیچ برنامهای نداشتم؛ فقط نامه را گذاشتم تا مردم بخوانند.» همین سادگی باعث شد محتوا قابل لمس و دستنخورده به نظر برسد.
۳. چرا اجازه دادن به دزدی تصویر، بهترین تبلیغ بود؟
بابی عمداً جلوی لینک دادن تصاویر FSM را نگرفت؛ کاری که برایش ۴۰ گیگ هزینه داشت اما باعث شد تصویر هیولای اسپاگتی «همهجا بپیچد». افراد بارها و بارها آن را میدیدند و داغکن بحث میشدند.
۴. چه چیزی باعث وفاداری مخاطب شد؟
بخش عمدهای از دلیلِ حمایت مردم «کینه» بود؛ آنها با اشتراکگذاری FSM به عنوان اعتراضی طنزآمیز به دیدگاههای سنتی عمل میکردند.
۵. درس برای وبمسترها
- محتوای واقعی و شخصی را دستکم نگیرید.
- قابلیت اشتراکگذاری رایگان = تبلیغ کلمهبهکلمه بدون هزینه.
- برای «درخشندگی» طراحی ضروری نیست؛ فید محتوایی مداّوم اهمیت دارد.
