۷ سوال برای پی بردن به اینکه مشتری‌ها واقعا چه می‌خواهند

حدود ده سال پیش که از کار روزانه‌ام خارج شدم و به دنیای طراحی وب به صورت فریلنسری روی آوردم. صادقانه بگویم در ابتدای کار هیچ فکر و دانشی در رابطه با اینکه قرار است چه کاری انجام بدهم نداشتم، اما بعد از مدتها که خودم را سخت با آن مشغول کردم به سرعت یاد گرفتم.

در ابتدا بسیار مشتاق بودم، پس پروژه هایی را گرفتم و از طریق گفتگو کردن با مشتری ها چیزی که واقعا می خواستند را ازشان سوال می کردم و برای هر کدام از پروژه ها یک نرخ ثابت را نیز در نظر می گرفتم. در نهایت هر پروژه را بازبینی می کردم و تا زمانی که مطمئن نشوم که آنها عاشق پروژه هستند دست از کار برنمی داشتم.

به هر حال بسیار زود متوجه شدم که بازبینی های متعدد بیشتر باعث می شود که زمان انجام پروژه بیش از حد طول بکشد و از آن بدتر تمام این فشارهای کاری به صورت رایگان انجام می گرفت. بازبینی ها با درخواست ها نیز روبرو می شد برای مثال: لطف می کنید تنها چند ویژگی دیگر را نیز اضافه کنید؟

واضح بود که من باید از این درخواست های بازبینی متعدد خودم را برهانم و از زمانم درست‌تر استفاده کنم برای همین در ابتدا تلاش کردم که متوجه شوم مشتری های من دقیقا چه چیزی می خواهند. پس من سعی کردم که قبل از انجام هر پروژه ای بیشتر سعی کنم که درباره آن مطالعه نمایم. اما من همیشه در جواب اینکار با سخنی روبرو می شدم:

«واقعا نمی دونم چی می خوام. شما طراحید، هرچیزی که فکر می کنید درسته رو انجام بدید!»

الان چیزی را به شما می گویم و آن را برای همیشه به یاد بسپارید، اگر مشتری‌ شما چنین حرفی را زد هیچوقت، هیچوقت به وی باور نکنید. ممکن است آنها صادقانه بگویند که چیزی نمی دانند اما این تمام ماجرا نیست.

زمانی که اولین بار چنین حرف هایی را از دهان مشتری شنیدم با خودم فکر کردم: «چقدر جالب من برای انجام کارهام راحتم» و بعد از آن سراغ کار رفتم. وقتی کار را شروع کردم به نظر بسیار ساده می آمد این حالت تا زمانی ادامه داشت که مشتری پروژه نهایی را مشاهده کرد. وقتی آنها پروژه را مشاهده می کنند به صورت بسیار ناگهانی ایده ها و نظرات جدید در آن ها بوجود می آید و شروع به یکسری گفتن یکسری دستورات می کنند که باعث می شود شما از ابتدا دوباره شروع به انجام پروژه بکنید.

مشتری ها می دانند که چه می خواهند اما … 

پس از بررسی های شخصی متوجه شدم که مشتری ها می دانند دقیقا چه چیزی را می خواهند اما مشکل آنها این است که فاقد زبان خوبی برای ارتباط برقرار کردن و ایجاد ارتباط هستند. یک بار طراحی را مشاهده می کنند و بعد از آن به حرف در می‌آیند و ارتباط برقرار می کنند، حال اگر حرفشان تنها این باشد که «این را دوست ندارم».

بعد از این بررسی ها متوجه شدم که این من هستم که وظیفه دارم زبان مورد نیاز برای ارتباط برقرار کردن را به مشتری ها بدهم. زمانی که آنها می گویند «من نمی دونم، شما طراح هستید» یعنی اینکه «این موضوع در حوضه کاری من نیست پس دقیقا نمی دانم که چطوری چیزی که می خوام رو به شما بگم».

بعد از انجام یکسری امتحانات و روبرو شدن با یکسری از خطاها من لیستی از سوالاتی را طرح کردم که به مشتری ها در ابتدا ورودشان به دفتر می دادم و تا زمانی که آن را پر نمی کردند من شروع به طراحی پروژه نمی شدم. نکته مهم این سوالات این بود که برای برخی از آنها نمونه ها و مثال های ساده‌ای را نیز آورده بودم. برخی از افراد هستند که تا زمانی نمونه‌ای از جواب را مشاهده نکنند نمی دانند که چکاری را انجام دهند و به همین دلیل است که بعضی از اوقات می بینم مشتری به صورت قاطعانه و مستقیم به سوال ها جواب می دهد.

در این پرسش نامه چندین سوال راجع به لایه بندی و چند نکته تکنیکی دیگر بیان شده اما اصل و پایه تمام سوالات در ابتدای این پرسشنامه قرار گرفته و آن این است که هدفشان از طراحی چنین وبسایتی چیست و دوم آنکه می خواهند استایل کلی وبسایت چه شکلی باشد.

با استفاده از این پرسشنامه دیگر بعد از آن تمام کارها مطابق با برنامه ریزی زمانی جلو می رفت و مشتری ها همیشه خوشحال بودند. بعد از این موارد من تنها یک الی سه بازبینی را انجام دادم که هرکدام نیز موارد بسیار کوچکی بودند.

پرسشنامه من تنها از هفت سوال تشکیل شده که آن ها را در این مقاله بیان می کنم، اما به خودتان اجازه ندهید که سادگی این سوالات باعث شود فریب بخورید، ترکیب این سوالات با چند چیز دیگر باعث شد که من به عنوان یک فریلنسر طراح وب از زمانم به صورت موفقیت آمیزی استفاده کنم.

 در لیست زیر هفت سوال مطرح شده در قسمت پرسشنامه را خواهید دید:

بخش A: سوال در رابطه با قصد و هدف

بعضی از اوقات به عنوان یک طراح اولویت های غیر معقولی را در نظر می گیریم، برای مثال زیبایی نمای یک وبسایت دلیل بسیار محکمی برای وجودش پیدا می کند. اما حقیقت این است که اگر شما یک وبسایت با ظاهر بسیار خوب بسازید اما مشتری را به هدفش نرسانید وی خوشحال نخواهد بود. اما اگر وبسایت شما زشت باشد و جذابیت زیادی نداشته باشد اما بتواند مخاطبین بیشتر را دریافت کند و خوانندگان زیادتری را به سمت خود بکشاند، مشتری راضی خواهد بود و مطمئن باشید برای کارهای دیگرش نیز به شما مراجعه می کند و شما را به دیگران نیز معرفی می کند.

سوال ۱: لطفا به صورت خلاصه هدف‌هایتان را از سایت بیان کنید

مطمئنا این یکی از مهمترین چیزهایی است که راجع به هر وبسایتی باید بدانید. هیچ چیز به این اندازه مهم نیست که شما راجع به اهداف وبسایت چیزی ندانید. آیا این وبسایت برای ارائه مطالب و اطلاعات خاصی درست می شود؟ آیا اهداف تبلیغاتی دارد؟ برای یک تولیدی است؟ آیا وبسایت شما سرگرمی خاصی را ایجاد می کند؟

دانستن اینکه هدف اصلی یک وبسایت چیست، پایه‌ی اصلی همه چیز در حال انجام یک پروژه است.

سوال ۲: بازار و مخاطب مورد نظرتان را شرح دهید

این مورد، دومین نکته مهمی است. به این دلیل که اگر شما مخاطبان وبسایت را بشناسید می توانید بهتر نوع طراحی مناسب وبسایت را انتخاب کنید. اهداف و شیوه وبسایتی که برای یک فروشگاه خرید قایق موتوری وجود دارد کاملا با وبسایتی که پوشاک کودکان را می فروشد فرق دارد.

سوال ۳: وبسایت شما چه نوع محتوایی خواهد داشت

برای مثال:

  • خبرهای بروز
  • مقالات نقد و بررسی
  • محصولات / سرویس تبلیغاتی محتوا
  • شخصی / پست های شخصی

زمانی که متوجه شوید مشتری شما می خواهد چه محتوایی را در وبسایت قرار دهد بعد از آن می توانید ساختار اصلی وبسایت را متناسب با طراحی و لایه بندی خاص طراحی کنید. نوع محتوا همچنین به شما کمک می کند که تصمیم بگیرید ظاهر و شکل وبسایت را درست کنید.

سوال ۴: می خواهید بازدیدکنندگان چه کارهایی را در وبسایت انجام دهند

برای مثال:

  • خرید محصول / سرویس
  • کلیک روی تبلیغات
  • درخواست نقل قول
  • دانلود نرم افزار
  • عضویت در خبرنامه

اگر می خواهید بیشتر از اهداف وبسایت خبردار شوید علاوه بر سوال اول باید از جواب این سوال نیز درک خوبی پیدا کنید. شما باید بدانید که مشترک وبسایت دقیقا چه کاری باید در وبسایت انجام دهد. در مقدمه‌ی هر پروژه شما وظیفه دارید کاربرانی را دریافت کنید که بتوانند یک رفتار بخصوص را در وبسایت انجام دهند. همه چیزها باید به چنین اقدامی کمک کنند.

بخش B: سوال در رابطه با طراحی

طراحی بخش بسیار مهمی است، به همین دلیل -Style- است که به ما طراح وب می گویند. به هر حال، طراحی فقط تا زمانی اهمیت خود را دارد که هماهنگ با اهداف وبسایت جلو برود. شما باید طراحی را طوری به جلو ببرید که موازی با اهداف وبسایت باشد. در حالی که شما باید طراحی را مطابق با خواسته های مشتری انجام دهید همزمان باید طوری طراحی کنید که کاربران بتوانند به سادگی به آن دسترسی پیدا کنند.

 سوال ۵: در دو یا سه کلمه، حسی که می‌خواهید را وصف کنید

برای مثال:

  • نرم و حرفه‌ای
  • روشن و جذاب
  • گرانج و زیرزمینی

طراحی مفهومی پر پیچ و خم است، پس شما باید مشتری‌تان را به توضیح بیشتر راجع به چیزی که می خواهد تشویق کنید. جواب این سوال بسیار مهم است، پس مطابق با نمونه ها مشتری را کمک کنید، می توانید چند کلمه و مفهوم دیگر را نیز پیشنهاد دهید.

سوال ۶: لیستی از دو یا سه رنگ که می خواهید را معرفی کنید

برای مثال:

  • آبی نیروی دریایی و سفید
  • آبی متوسط و نارنجی
  • سبز، زرد و سیاه

این سوال بسیار مفید و کمک کننده است به شرطی که بتوانید در جواب وی چند رنگ معقول و زیبا را بیابید، به این دلیل که رنگ بخش مهمی از کار طراحی است. اگر مشتری شما در جواب دادن دقیق تر باشد و رنگ ها را با دقت بیشتری نظیر آبی نیروی دریایی و یا آبی متوسط انتخاب کند چه بهتر.

بعضی از اوقات مشتری فقط می گوید آبی! در چنین حالتی بهتر است با پیش کشیدن سوالاتی دقیقا منظور وی را از آبی دریافت کنید.

 

سوال ۷: چه وبسایت هایی را دوست دارید؟

این سوال عالی است به این خاطر که اگر از سوالات این بخش زیاد چیزی متوجه نشدید می توانید با دیدن وبسایت های مورد علاقه مشتری طراحی ذهنی وی را در نظر بگیرید و متوجه شوید که واقعا چه می خواهند.

بسیاری از اوقات مشتری شما ممکن است فردی باشد که وبسایت مورد علاقه‌ای ندارد در چنین حالت هایی بسیار خوب است اگر وبسایتی را به وی معرفی کنید که حاوی نمونه کارهای طراحی زیادی است. اشتباه نکنید این بدان معنا نیست که شما کاری را کپی کنید خیر! اما با دیدن چنین وبسایت هایی می توانید از احساسات مشتری‌تان بیشتر متوجه شوید.

 

نتیجه گیری و نکات کلی

اگر در ابتدای شروع هر پروژه ای این ۷ سوال را از مشتری‌تان بپرسید مطمئن باشید که کمک بسیار زیادی به مشتری در جهت ارتباط برقرار کردن با شما پیدا کرده‌اید. اینکار باعث می شود که پروژه هایتان را با موفقیت به پیش ببرید و نتایجی که باعث می شود کاربر خوشحال شود را به وی بدهید.

در پایان مقاله دوست دارم که شما را با چند نکته عمومی و کلی نیز آشنا کنم:

 

برند موجود؟

در آغاز پروژه از مشتری بپرسید که آیا آنها لوگویی دارند و یا نقشه‌ای برای طراحی یکی از آنها را کشیده‌اند؟ اگر اینگونه بود از وی بخواهید که لوگو را برای شما ارسال کند. این کار بدین دلیل انجام می شود که هر لوگویی قالب استایلی و مجموعه رنگ خاص خود را دارد که طراحی وبسایت باید منطبق با آن صورت بگیرد.  وقتی وبسایت و لوگو با هم انطباق نداشته باشند شما با یک تصادف کلی مواجه خواهید شد.

 

دریافت پاسخ ها

در جریان این هفت سوال ممکن است با مشتری‌هایی روبرو شوید که در ابتدای کار چنان که باید پروژه را جدی نمی گیرند و پرسشنامه را به صورت خالی به شما باز می‌گردانند. در چنین شرایطی به آنها تذکر بدهید که تنها در صورت پر کردن فرم پرسشنامه کار شروع می شود و جریان کاری ایجاد می گردد.

اینکار را در نهایت ادب انجام دهید و مشتری را به پر کردن پرسشنامه تشویق نموده و وی را کمک کنید. تا به حال هیچ فردی را ندیده ام که بعد از این کارها باز به پرسشنامه جواب ندهد. با این وجود شما باید روی کارهای خود پافشاری کنید.

تجدید نظر

نکته پایانی موضوعی است که مجددا به مسئله ارتباط برمی گردد: سعی کنید در تجدید نظرات و طراحی های مجدد منصف‌تر و در عین حال جدی ‌تر برخورد کنید. مطمئن شوید که کاربر به خوبی از این مسئله نیز آگاه است. وقتی که کاربر را از این موضوع آگاه سازید که فقط به صورت رایگان فرصت سه بار درخواست تجدید نظر را دارند آنها دیگر بجای تلف کردن وقت شما به درستی و منطقی روی تجدید نظرات فکر می کنند. دقیقا به این دلیل است که من در حالت کلی به مشتری تذکر می دهم که تنها یکبار فرصت تجدید نظر را دارند اما بعضی وقت ها نیز اگر مشکلی منطقی وجود داشته باشد این تعداد را افزایش می دهم.

امیدوارم از نکاتی که در این مقاله بیان شد لذت برده باشید و از تمام موارد لازم در یک جهت مؤثر در طراحی وب استفاده کنید. موفق باشید.

منبع: سایت آموزش راکت

درباره گیلان پلاس

برسی کنید

چرا رهبران باید مانند نوجوانان فکر کنند؟

Mattie JT Stepanek یک رهبر معمولی نبود. او یک شاعر، صلح طلب و نویسنده پنج …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *